خنده بازار داااااااااااااااااااغ!!!!!!

 
 تو صف نون بودم دیدم۲ تا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث میکردن ..

اولى : برو بابا !

دومى : به من نگو بابا به من بگو عمو ، به من که میگى بابا من نسبت به تو احساس مسئولیت پیدا میکنم!!

اصن یـه وضیه
.

.

مامانم خطاب به مرغ مینامون:

سلام عزیزم، سلام پسرم صبحت بخیر! خوب لالا کردی؟

بزار برات دون بیارم عشقم بخوری چاق بشی

چله بشی… آی مامان قربونت بره.. ای جانم ای جانم!

مامانم خطاب به من:

هوی شتر نمیخوای اون تن لشت رو از جات بلند کنی؟

انقدر آدم لــــــــــــــَش!!

.

.

.

“ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻋﺠﺐ ﺑﺎﺩﯼ ﻣﯿﺎﺩ ، ﻫﻮﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻨﮏ ﺷﺪﻩ ”!

.

ﻣﻘﺪﻣﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﭘﺪﺭﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﻟﺮ !!!

.

.

.

امروز رفته بودم پشت بوم که آنتن تلویزیونون رو تنظیم کنم، با موبایلم شماره خونه رو گرفتم به

مامانم میگم: الو، مامان خوبه؟ مامانم هم میگه : مرسی همه خوبن شما خوبین؟ خانواده خوبن؟

ببخشید بجا نیاوردم. :|

الان هم دارم دنبال خانواده واقعیم میگردم خخخخ

.

.

.

بدانید و آگاه باشید . . .

این روزها اس ام اس هایی برای شما فرستاده میشوند با این مضمون:

“داداش من یه جا گیر کردم احتیاج به شارژ دارم یکی واسم میخری؟”

بعد که شما این لطف رو بهش میکنید

اس ام اس میده:

“بابت عیدی که بهم دادی ممنون”

زخم خوردم که میگما

گفتم که در جریان باشید

.

.

.


من یه غلطی کردمُ قضیه فانتزیُ افقُ واسه بابام تعریف کردم ؛

حالا هروقت اَزَش پول میخوام، میره تو افق محو میشه !

.

.

.
عوارض جانبی بعد از یک شکست عشقی چیه ؟

در آوردن گوشی از حالت سایلنت !

نبردن گوشی به دستشویی و حمام !

از رمز درآوردن اینباکس گوشی !

… پاک کردن آثار جرم !

خواب راحت …

زندگی راحت …

آرامش همراه با گریه !

تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد ۶ ساعت !

.

.

.

 

من اگه همین الانم زلزله بیاد

با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !

.

.

.

امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام !؟

یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز کرده :))

.

.
یارو با عصبانیت میره خونه به زنش میگه تمام پردا های خونه رو بکن

زنش همه پرده ها رو میکنه

اصغر میگه بشین حالا دو کلامی بی پرده با هم حرف بزنیم

.

.

.

یارو ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ داداشش

داداشش ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺯﺩﻱ؟

ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ

داداشش ﻣﻴﮕﻪ : شانس آوردی ، ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﺧﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘم

.

.

.
این روزا فقط میشه به عزرائیل اعتماد کرد

چون حداقلش اینکه قصد و نیتش مشخصه !

.

.

دختره متولد ۸۲ نوشته :

“از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم …”

اونوقت ما تا ۱۰سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون !

.

.

.

به یکی میگن برو خبر مرگ پدر همسایه رو بده

طرف میره در میزنه میگه بابات خونه است

پسر مرده میگه نه شب می یاد.

طرفم میگه حالا بشین تا بیاد!:)))

.

.

.

ظالم باشی بهت میگن حیوون! مظلوم باشی میگن حیوونی‌‌

.

.

.


بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !

من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !

بابام : شوخی میکنی… !؟

من : خودت سر شوخی رو باز کردی

.

.


خـــاطــرات هـمـه دخــتـرا شـبــیـه بـه هـمـه

فـقـط اسـم پـسـراش بـا هـم فـرق مـی کـنـه ! :))

.

.

.

قبلنا می‌گفتن مرد باید ایستاده بمیرد یا با گلوله سربی توی سینه

مردای امروزم زیر موچین و بوتاکس و پروتز و عمل بینی‌ جون ندن خیلیه !

.

.

.

یارو توی مغازۀ شیرینی فروشی مشغول کار شد

زنش گفت : ببینم وقتی تنها هستی هوس نمی کنی به شیرینی ها ناخونک بزنی ؟

خیلی جدی گفت : نه اینکار دزدیه

فقط روی شیرینی ها رو لیس می زنم ! :))

.

.

.

خیلی جالبه

مانیتورمو تمیز کردم

انگارهمتون رفتید حموم !

.

.

.

یارو تو باشگاه یه ساعت پیدا میکنه میگه : این ساعت آبی زیمنس مال کیه ؟

یه آقایی میگه مال منه

غضنفر میگه نشونی شو بده. یارو میگه :آبی زیمنس !

 میگه : دهه ! اینا رو که خودم گفتم داداش ! تو اصلا بگو ساعت چنده؟!

.
.

.

.

ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﻰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻡ

ﻧﺎﺧﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺟﺰﺀ

ﻧﺎﺧﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ:|

.

.

میدونین چرا باباها تو زمستون گرمشونه تو تابستونم سردشونه !؟

اگه شماهم یه بار برین قبض ها رو پرداخت کنین

کل تنظیمات بدنتون بهم میخوره :))

.

.

.
رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه

یاروگفت: برو میام درست میکنم

هرچی منتظر شدم نیومد

رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟

میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد :|

.

.

.

پسرداییم تا حالا لب به سیگار و قلیون نزده

بعد از اینکه تو عشقش شکست خورده

رفته الکترو اسموک (Electro Smoke) خریده میکشه!

 آخه آدم انــــــقدرررر هـمـوژنـیـزه؟! :•|

.

.

.

دقت کردین وقتی مهمون میاد

آشغال ریزه های روی قالی چقدر به چشم میان و بزرگ میشن؟!

اصلا میان جلو سلام واحوالپرسی میکنن

.

.

دیشب سوار پورشه ام شده بودم

و توخیابون دور میزدم باهاش

یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم

پام گرفت به لحاف و پاره شد!

.

.

.


اعتراف می کنم:

زمان بچگی وقتی برق می رفت روی زنگ همه همسایه ها چسب نواری می چسبوندیم

حالا شما زمان اومدن برق رو تصور کنین!

.

.

.
پسره ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ :

ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻩ

ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﯽ ؟

ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ !

ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ؟

ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ

ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻥ

ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﻮﻧﺼﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ؟

ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺳﯿﺼﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩ ﮐﻪ

ﻣﻦ ﺑﺨﻮﺍﻡ ﺩﻭﯾﺴﺖ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻡ !

ﺑﯿﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﺻﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮ

ﭘﺴﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪ

ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺗﻮﻣﻨﯿﻪ ! :دی