درمکه دیدم خدا چند سالی است که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند،
در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست،دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید
غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود
در مکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم
و در همان نماز ساده خویش تصویر خدا را در کمک به مردم جستجو کنم
آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدائی در آن نیست.
حسین بناهی
سلام. خسته نباشی داداشی
متن زیبایی بود خدایش رحمت کناد
مرسی