روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

نام های نفیس ایرانی (حرف ف)


نامهای ایرانی که با حرف "ف" شروع می شوند


 
نام تلفظ معنی
فائز Fā-'ez رستگار، پیروز ، غالب
فائزه Fā-'eze زن رستگار، پیروز
فائقه Fā'eghe زنی که از حیث جمال بر همگان رجحان داشته باشد
فاتح Fā-teh گشاینده ، پیروز ، غالب
فاخته Fākh-te مرغی خاکستری رنگ با طوق سیاه و خوش آواز
فاخر Fākher فخر کننده ، نیکو ، عالی ، گرانبها
فاخره Fākhere مؤنث فاخر
فارابی Fārābi منسوب به فاراب ، لقب ابونصر فارابی  فیلسوف مشهور ایرانی
فاضل Fāzel فزونی یابنده ، دانشمند
فاطِر Fāter آفریننده ، شکافنده ، آغاز کننده در کار
فاطمه Fāteme بریده شده از گناه
فالحه Fālehe زن رستگار و نیکبخت
فتاح Fat-tāh گشاینده ، حاکم ، داور
فتان Fat-tān بسیار فتنه انگیز، بسیار زیبا و آشوبگر
فتانه Fat-tāne زن فتنه گر و دلفریب و زیبا
فخرالسادات Fakh-ros-sādāt فخر و افتخار سادات
فخری Fakh-ri منسوب به فخر ، نوعی انگور
فراز Farāz بلندی ، ‌افراز، بالا ، باز، گشاده
فرازان Farāzān منسوب به فراز
فرازنده Farā-zan-de بلند کننده ،‌ گشاینده
فراست Farāsat ادراک ، ‌دریافت ، ‌زیرکی ، هوشیاری
فرامرز Farā-marz پسر رستم بن زاب ، آمرزنده  و بخشنده  دشمن
فرانک Faranak پروانه ، سیاه گوش ، حیوانی به اندازه سگ و به اندازه آهو ، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی
فراهین Farā-hin یکی از ایرانیان معروف در زمان قباد
فربد Far-bod نگهبان شکوه ، عظمت
فربود Far-bood راست  و درست
فربین Far-bin شکوه بین
فرپاک Far-pāk شکوه فر
فرتاش Far-tāsh وجود در برابر عدم
فرتاک Far-tāk فردا ، آینده ، روز دیگر
فرج Faraj گشایش در کار، رفع  اندوه
فرج الله Farajol-lāh گشایش خدا
فرجاد Far-jād دانشمند ، حکیم
فرجام Far-jām پایان ، عاقبت ، ‌سود سعادت
فرجو Far-joo جوینده  فـّر و شکوه
فرچهر Far-chehr رخسار باشکوه و وقار
فرح Farah شادمانی نمودن ،‌ سرور
فرح انگیز Farah-angiz شادی آور
فرح بخش Farah-bakhsh شادی بخش
فرح دخت Farah-dokht دختر شاد
فرح سیما Farah-simā شاد سیما
فرح نوش Farah-noosh شادنوش ، به کنایه خوشگذران و طالب خوشی
فرحان Far-hān شادمان ، خوشحال
فرحت Far-hat شادی شاهانه ،‌ شوخی ، تماشا ،‌ مژدگانی
فرحزاد Farah-zād زاده شادی
فرحناز Farah-nāz کسی که ناز و شادی را با هم دارد
فرخ Far-rokh مبارک و خجسته و میمون ، نیک ، فرخنده  و سعد
فرخ رو Far-rokh-roo دارای چهره زیبا
فرخ لقا Far-rokh-laghā دارای چهره زیبا ، قهرمان زن کتاب امیرارسلان ، ملی ، ‌سعادتمند
فرخزاد Far-rokh-zād مبارک زاد ، سعادتمند
فرخنده Far-khonde مبارک ، خجسته ، همایون
فرداب Far-dāb افشا و اظهار
فردات Far-dāt باشکوه  و بافـّر، بخشنده  شکوه  و جلال ، نام برادرزاده خشایار شاه
فرداد Far-dād داده زیبایی و فـّر و شکوه
فردخت Far-dokht دختر زیبا و باشکوه
فردوس Fer-dows پردیس ، باغ ، بهشت
فردوست Far-doost دوستدار فـّر و شکوه
فردید Far-did یگانگی ، وحدت
فردیس Far-dis پردیس ، فردوس ، بهشت
فردین Far-din مخفف فروردین ، دارای شکوه و فردین وآیین
فرزاد Far-zād از قرای ری
فرزام Far-zām لایق ، سزاوار ، شایسته
فرزان Far-zān عاقل و حکیم
فرزاندخت Farzān-dokht دختر دانشمند
فرزانفر Farzān-far فرزانه فر
فرزانمهر Farzān-mehr دوستدار فرزانگی
فرزانه Farzāne حکیم و دانشمند و عاقل
فرزد Far-zad سبزه ای در نهایت تری و تازگی
فرزدق Farzadagh نام یکی از شعرای معاصر امام حسین ( ع )
فرزین Far-zin وزیر شاه در شطرنج ، فرزان
فرسیما Far-simā باشکوه  و رخسار
فرشاد Far-shād روح و عقل کره ی مریخ ، نفس فلک مریخ
فرشته Feresh-te ملک ، سروش ،‌ فرستاده ، هر یک از موجودات آسمانی
فرشید Far-shid برادر پیران ویسه ، دارای فـّر درخشنده
فرطوس Far-toos مبارزی از لشکر افراسیاب
فرقان For-ghān آن چه با آن میان حق و باطل فرق گذارند ، نام دیگر قرآن کریم
فرگام Far-gām فرخ پی
فرمان Far-mān حکم ، امر ، دستور
فرمند Far-mand شکوهمند
فرمهر Far-mehr خورشید فر
فرن Farn نام یکی از سه دختر زرتشت ، پرند ، فراوانی ، پُر
فرنا Far-nā پایان ، آخر و انتها
فرناد Far-nād زور ، قدرت ، توانایی
فرناز Far-nāz دارای ناز و باشکوه  و زیبا
فرنام Far-nām دارای نام باشکوه و زیبا
فرند Farand جوهر تیغ و شمشیر
فرنگ Farang یکی از دختران بهمن بن اسفندیار
فرنگیس Farangis دارای گیسوان پرندین و نرم و فراوان ، نام دختر افراسیاب ، مادر کیخسرو
فرنهاد Far-nahād آن که نهادی باشکوه دارد
فرنوخ Far-nookh یکی از سرداران ایرانی معاصر خشایارشاه
فرنود Far-nood برهان و دلیل
فرنور Far-noor دارای نور عظمی ، عظیم  نور
فرنوش Far-noosh عقل فلک قمر
فرهاد Far-hād نام کوه کنی که عاشق شیرین شد و عاقبت در راه  اوجان  سپرد
فرهت Far-hat شأن و شوکت و شکوهمندی
فرهمند Farah-mand خردمند ، شکوهمند
فرهنگ Far-hang ادب ، تربیت ، دانش ، معرفت ، مجموعه آداب و رسوم ، کتاب لغت
فرهنوش Farah-noosh زیاد  نوش
فرهود Far-hood بره ، بره میش ، ‌راست و درست در دین
فرهور Far-hoor پسندیده هور
فرهوش Far-hoosh شکوهمند
فرهومند Far-hoomand باشکوه  و بزرگی
فرهی Far-rahi شأن و شوکت
فرهیخته Far-hikh-te ادب کرده ، آموخته ، با فرهنگ ، عالم
فرواک Far-vāk پیش سخن ، پیش گفتار ، نام پسر سیامک پدر هوشنگ پیشدادی
فروتن Foroo-tan تواضع کننده ، متواضع ، خاضع ، خاشع
فرود Forood پسر سیاوش، برادر کیخسرو
فروردین Farvardin ماه اول سال شمسی
فروز Forooz روشنی و روشنایی ، فروزنده
فروزان Foroozān درخشنده ، تابنده ، روشن ، شادمان
فروزانفر Foroozān-far دارای فـّر و شکوه ، نور و روشنایی
فروزبخت Forooz-bakht پرتو اقبال و بخت
فروزش Foroozesh روشنی ، تابندگی
فروزنده Foroozande روشن کننده ، رونق دهنده ، درخشان
فروغ Foroogh روشنی ، تابش ، نور ، رونق
فروغ اعظم Foroogh-a`zam پرتو اعظم
فروهر Faravahar نیرویی اهورایی که از آفریدگان خوب نگهداری می کند
فریا Far-yā معشوقه ، دوست
فریار Far-yār فره یار ، خواهان شکوه و عظمت
فریال Feryāl باشکوه ، سرافراز ، خوش صدا ، زیبارو
فریبا Faribā فریبنده ، زیبا ، فریفته ، جمیل
فریبرز Fariborz دارای قامت با شکوه و زیبا ، پسر کیکاووس و برادر سیاووش
فرید Farid واحد ، یکتا ، بی نظیر ، یگانه ، گوهرنفیس
فریدالدین Farid-ed-din یگانه و بی همتا در دین ، فرید الدین عطار نیشابوری شاعر قرن هفتم
فریدخت Fari-dokht دختر زیبای صاحب  فـّر و شکوه
فریدل Fari-del پری دل
فریده Faride خود رأی و مغرور ، زن یگانه ، بی همتا
فریدون Ferey-doon یکی از بزرگان داستانی مشترک اقوام هند و ایرانی ، دارنده سه نیرو
فریرخ Fari-rokh پریرخ
فریرو Fari-roo پریرو
فریما Fari-mā زیبا و دوست داشتنی
فریمان Farimān یکی از شهرهای خراسان
فریمانه Farimāne زیبا و دوست داشتنی ، ‌نام روستایی است
فریمهر Fari-mehr پری مهر
فرین Farin بهترین ، زیباترین
فرینا Farinā  شگفت آور
فریناز Farināz آتش عجیب ، دارای ناز زیبا
فرینوش Farinoosh نوشنده شگفتی ، ‌دارای فـّر و شکوه ، ‌گوارا و شیرین
فریور Farivar راست و درست
فریوش Fari-vash پریوش ، مانند پری
فصیحه Fasihe زن زبان آور و خوش بیان ،‌ بلیغ ، گشاده زبان
فضه Fez-ze سیم ، نقره
فضیل Fozayl مصغر فضل
فضیلت Fazilat رجحان ، ‌برتری ، ‌مزیت
فضیمه Fazime زن دانشمند
فهام Fahām بسیار داننده
فهمیده Fahmide دانا ، عالم ، آگاه ، درک شده ، مطلع
فهیم Fahim دانا ،‌ با شعور ، ‌تیز فهم ، با فهم
فهیمه Fahime زن دانا  و آگاه
فواد Fo'ād دل ،‌ قلب ، عارف
فوزیه Fowziye زن رستگار
فوکا Fookā نوعی درخت بید
فولاد Foolād پولاد ، آهن خالص
فولادوند Foolād-vand دارای تنی چون فولاد ، صاحب فولاد
فولادین Foolādin محکم و سفت
فومن Fooman از شهرهای زیبای استان گیلان
فیاض Fay-yāz بسیار بخشنده ، جوانمرد ، ‌جوی پُر آب
فیروز Firooz پیروز، مظفر و منصور ، ‌آن که حاجتش برآمده باشد
فیروزان Firoozān پیروزان
فیروزبخت Firooz-bakht بختیار ، کامیاب ، ‌پیروز
فیروزمند Firooz-mand پیروزمند ، مظفر و منصور
فیروزمهر Firooz-mehr خواهان پیروزی و پیروزی خواه
فیروزه Firooze از سنگ های آذرین سبز رنگ قیمتی
فیض Fayz بخشش ، عطا ، ‌عطیه ، ‌ریزش
فیض الله Fayzol-lāh کرم و بخشش خدا
فیکا Fikā درخت بید
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد