روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

نام های ایرانی (س)



                              نامهای ایرانی که با حرف "س" شروع می شوند



نام تلفظ معنی
ساحِل Sāhel کناره ، کرانه ، کنار دریا
سادات Sādāt به فرزندان پیامبر و ائمه اطلاق می شود،‌ سروران
سارا Sārā خالص ، پاک ، زبده ، خالص و صاف ، خالص و ویژه
سارابانو Sārā-bānoo بانوی برگزیده و بی عیب
سارادخت Sārā-dokht دختر بی ریا و بی غل وغش ،‌ دختر صاف وبی آلایش
ساره Sāre نام مرغکی سیاه رنگ و خوش آوازه که چون طوطی سخن می گوید ، نام یکی از دو زن حضرت ابراهیم که مادر اسحاق است ، نام نوعی پارچه که به ساری معروف است
سارونه Sāroone تاک انگور ، شاخه رز
ساری Sāri پارچه ای لطیف مخصوص زنان هندی ، درعربی سرایت کننده  و رونده
سارینا Sārinā خالص ، پاک
ساریه Sāriye جاری ، رونده ، ستون ، ابر شبانگاهی ، زن رونده
سازگار Sāz-gār سازش کننده ، موافق ، هماهنگ
ساسان Sā-sān جد ساسانیان ، پدر بابک ، خلوت نشین ، درویش
ساغر Sā-ghar جام ، پیاله ، قدح
ساقی Sāghi فیض رساننده ،‌ آن که تشنگی را فرو نشاند، آن که سیراب کند
سالار Sālār سردار ، پیر ، رئیس ، سرلشکر
سام Sām محافظت کننده ، ‌پدر زال و جد رستم
سامان Sāmān جد سامانیان ، ‌قدرت ، اسباب ، ‌وسایل ، نظم
سامانه Sāmāne منسوب به سامان
سامدخت Sām-dokht دختر پُر جنب وجوش و شجاع ، دختر والامقام
سامه Sāme عهد و پیمان ، سوگند ، ‌قسم
سامو Sāmoo قصه گو ، نقال ،‌ افسانه سرا
سامی Sāmi بلند مرتبه
سامیا Sāmiyā ماه یازدهم از سال ایرانیان در دوره هخامنشی
سامیار Sām-yār مددکار سام ،‌ مانند آتش
سامیه Sāmiye زن بلند مرتبه
ساناز Sānāz نام گلی است ، بی همتا و بی مانند
سانلی Sān-li نامدار ، مشهور
سانوا Sānovā کسی که سخنان شیوا بگوید ، ساونهاوا  نام خواهر جمشید
سانی Sāni مقدس
سانیا Sāniyā نام خاندانی از موبدان زرتشتی
ساویز Sāviz خوش خلق ، نیک خواه
ساویس Sāvis گرانبها ، لباس پنبه ای که در هنگام جنگ می پوشند
سایان Sāyān ساینده
ساینا Sāyenā سیمرغ ، عنقا
سایه Sāye منطقه تاریک ، حشمت و وقار، شکل هر چیزی که در برابر منبع  نور قرار دارد
سبا Sabā کبوتر ، نام شهری که بلقیس ملکه آن بود
سبحان Sob-hān پاکیزه کردن ، ‌منزه
سبلان Sabalān نام کوهی در آذربایجان شرقی
سپاس Sepās تشکر ، حمد ، ستایش ، شکر
سپانو Sepāno دانا ، هوشیار
سپرداد Separ-dād داماد داریوش
سپنتا Sepantā مقدس
سپند Sepand دارنده اندیشه نیک ، اسفند ، ماه دوازدهم از سال شمسی ، پندار نیک
سپندار Sepandār پسر گُشتاسب شاه ایران که آن را اسفندیار و سپندیار نیز گویند
سپندان Sepandān خردل که تخمی است دارویی ، بوته و گیاه اسفند
سپندیار Sepand-yār اسفندیار ، شمع
سپهدار Sepah-dār رئیس و فرمانده ‌لشکر که امور جنگ به او محول شده باشد ، سرلشگر
سپهر Sepehr آسمان ، فلک ، بخت و طالع ، زمانه ، روزگار
سپهرار Sepehrār اوج آسمان ، اوج
سپیدار Sepidār درخت صنوبر ، مخفف سفیدار و از درخت های بی ثمر است و نوعی بید که به واسطه ‌ی سفیدی چوبش ، آن را سپیدار گویند
سپیدان Sepidān جمع سپیده ، نام قلعه ای در فارس از بناهای تخت جمشید
سپیده Sepide صبح ، سحرگاه ، صبح صادق ، ‌روشنی صبح
ستا Setā خودستا ، ‌در ترکیب به معنی ستاینده
ستاتیرا Setātirā نام دختر داریوش سوم که به همسری اسکندر در آمد
ستار Sat-tār یکی از نام های خداوند ، پرده پوش ، پوشاننده
ستاره Setāre اختر ، کوکب ، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شد ، نوع خیمه
ستوده Sotoode ستایش شده ، پسندیده ، تمجید شده
سجاد Saj-jād بسیار سجده کننده ، ‌لقب امام چهارم ( ع )
سحر Sahar سپیده دم ، پیش از طلوع صبح ، سحرگاه
سحر آفرین Sahar-āfarin ساحر ، جادوگر
سخا Sakhā جوانمردی ، کرم ،‌ بخشش
سراج Serāj چراغ ،‌ آفتاب
سرافراز Sar-afrāz سربلند ، متکبر ، مفتخر ، ممتاز
سرایش Sorāyesh سرودن
سرخاب Sorkhāb نام سهراب پسر رستم
سرخه Sorkhe نوعی کبوتر ، پسر افراسیاب
سرشار Sar-shār لبریز ، پُر
سرگلان Sar-golān بهترین گل در میان گلها
سرگیس Sergis رنگین کمان
سرمد Sar-mad همیشه ، ‌پیوسته ، جاوید
سرمست Sar-mast خوشحال
سرمه Sor-me توتیا، گَرد نرم شده ، سولفور آهن جهت سیاه کردن مژه های چشم
سرو Sarv جوانمرد گردیدن ، درختی همیشه سبز ،کنایه از قد رشید و محبوب
سروانه Sarvāne بلند ، خوش قامت
سرود Sorood آواز نشاط انگیز ، نغمه ، شعر آهنگدار
سَروَر Sar-var رئیس ، بزرگ ، خداوند ، سید
سُرور Soroor شاد کردن ، شادمانی ، نشاط ، خوشحالی
سروش Soroosh فرشته ، جبرئیل ، شنیدن الهام ، ‌وحی
سروناز Sarvenāz از انواع سرو ، نوعی از درخت سرو به شکل مخروطی
سعادت Sa`ā-dat خوشبختی ، نیکبختی ، اقبال
سعید Sa`eid نیک بخت ، سعادتمند ، خجسته ، همایون
سعیده Sa`eide مؤنث سعید ، زن سعادتمند ، زن مبارک
سکینه Sakine آرام ، آرامش ، وقار ، سنگین
سلامان Salāmān نام درختی است ،‌ قهرمان داستان سلامان و ابسال جامی
سَلم Salm یکی از پسران فریدون
سلما Salmā نام گیاهی ، نامی برای زنان ، تعظیم
سلمان Salmān نام کوهی است ، نام یکی از صحابه پیامبر
سلیمان Soleiymān پیغمبری معروف ، پسر حضرت داوود ( ع ) ، ‌پادشاه
سمانه Samāne بلدرچین ،‌ نام همسر امام حسن ( ع ) ، زن چاق و فربه
سمر Samar افسانه ، روزگار ، حکایت
سمرا Samrā زن گندمگون
سمن Saman شبدر ، یاسمن ، نام گلی سفید و خوشبو ، رخساره ، یاس
سمن چهره Saman-chehre روی رخسار ، چهره ، دارای چهره زیبایی مانند یاس
سَمَنبر Samanbar خوشبو ، معطر ، کسی که بوی خوش دارد ،آنکه سمن در بر گرفته و از او بوی خوش بر‌آید
سمند Samand اسب زرد رنگ
سمندخت Saman-dokht دختر سمن ، دختری مانند سمن خوشبو و معطر
سمندر Samandar جانوری افسانه ای که در آتش زندگی میکند و نمی سوزد
سمین Samin فربه ، چاق ، سخن عالی
سمینه Samine پارچه نازک ، زن خوش اندام
سُمیه Somai-ye همنام ، همتا ، مادرعمار یاسر ، رفیع
سَنا Sanā روشنایی ، ‌فروغ ، ‌بلندی ، ‌رفعت
سُندُس Son-dos دیبای لطیف و گرانبها
سُها Sohā ستاره ای کم نور و مخفی که برای امتحان دید چشم مورد نظر بود
سهراب Soh-rāb فرزند رستم ، دارنده رنگ سرخ ، سرخاب
سهند Sahand کوه آتش نشان ، محکم ، ‌پابرجا
سهیل Soheil ستاره ای درخشان
سهیلا Soheilā نرم ، لطیف ، ملایم
سودابه Soodābe دختر پادشاه هاماوران و همسر کیکاووس که عاشق سیاوش و به دست رستم کشته شد
سورج Sooraj شمشیر
سَورَن Sooran نیرومند ، توانا
سورِنا Sorenā یکی از سرداران شجاع ایران
سوسن Soosan نام گلی از تیره زنبق ها با رنگ های مختلف
سوسنبر Soosanbar گیاهی از تیره نعنائیان ، نامی برای زنان
سوگل Sow-gol محبوب ، برگزیده ، معشوق ، گل سرسبد
سوگند Sow-gand قسم ،‌ عهد ،‌ اعتراف ، اقرار ، پیمان
سولماز Sol-māz زنی که پژمرده نمی شود، شاداب و همیشه بهار
سونا Sonā اردک وحشی ، دعا کننده ،‌ ستاینده
سیامک Siyāmak دارنده موی سیاه ، پسر کیومرث
سیاوش Siyāvash فرزند کیکاووس که مظلومانه کشته شد ، دارنده اسب نر سیاه
سید Say-yed سرور ، آقا ، ‌مهتر ، بزرگ ، پیشوا
سیرانوش Sirānoosh گردش ، تماشا ، نام دیگر شیرین معشوقه خسرو پرویز
سیرنگ Sirang سیمرغ ، عنقا
سیروان Sir-vān زیبا ، قشنگ ، نام رودی است
سیروس Siroos تلفظ یونانی کوروش
سیف Seif شمشیر برنده ، ‌ساحل ، شمشیر ماهی ، شمشیر زدن ، شکافته شدن
سیف الله Seif-ol-lāh شمشیر خدا ،‌ لقب خالد بن ولید ،‌سردار عرب
سیما Simā نشان و علامت ، قیافه ، چهره ، صورت ، روی
سیمبر Sim-bar دارنده بدن سفید ،‌ سیم تن ، سیمین تن
سیمرغ Si-morgh مرغی است افسانه ای
سیمین Simin نقره گین ، منسوب به سیم و نقره
سیمین فر Simin-far مفتخر و سرافراز از سپیدبخت بودن
سیمینه Simine سمین ، نقره گون
سینا Sinā نام کوهی در مصر ، سوراخ کننده
سینا دخت Sinā-dokht نام شبه جزیره ای در شمال شرقی مصر،  نام پدر ابوعلی سینا
سیندخت Sin-dokht دختر سیمرغ ، ‌نام فرشته ای در دین زردتشت
سیه چشم Siyah-cheshm نام قاتل فرخزاد ساسانی
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد