نام های ایرانی (خ)

نامهای ایرانی که با حرف "خ" شروع می شوند

نام تلفظ معنی خاتم Khātam نگین انگشتری ، ختم کننده ، پایان هر چیز خاتون Khātoon زن اصیل و بزرگ منش، بانوی عالی نسب، همسر فتحعلی  شاه خاطره Khātere اندیشه ، یادگار ، یادبود ،‌ ضمیر خاکسار Khāk-sār مانند خاک ، فروتن ، بی تکبر ، درویش خان Khān رئیس قبیله ، عنوانی که به شاه در ترکستان می گویند خان ترکان Khān-torkān ملکه بزرگ ، نام دختر براق حاجب سر سلسله ترکان قراختایی کرمان خان سلطان Khān-soltān ملکه بزرگ ، پادشاه بزرگ خانم Khānom بانو ، خاتون ، بی بی خانم تاج Khānom-tāj خاتون جواهر خانی Khāni چشمه خانیش Khānish یکی از دختران شاه اسماعیل اول صفوی خاور Khāvar شرق ، آفتاب ، ‌جایی که خورشید طلوع می کند خاور دخت Khāvar-dokht دختر مترقی خاوند Khāvand صاحب اختیار ، بزرگتر ، خداوند ، نام یکی از مشایخ صفویه ، خداوند خجسته Khojaste فرخنده ، مبارک ، سعادتمند ، نیک ، بامیمنت خدابخت Khodā-bakht یکی از دانشمندان پارس خدابخش Khodā-bakhsh بخشش و هدیه خداوند خدابنده Khodā-bande بنده خدا ، عابد ، متدین خداپرست Khodā-parast پرستنده خدا ، عابد خداداد Khodā-dād عطیه  و بخشش خداوند خدامراد Khodā-morād مراد و آرزویی که خداوند داده است خداوردی Khodā-verdi الله وردی ، خداداد خدایار Khodā-yār آدم صالح ، ‌الهیار خدیجه Khadije کودک ، نام همسر پیامبر اکرم خراسان Khorāsān مشرق ، جای برآمدن خورشید ، نام سپهدار بهرام چوبینه خردابه Khordābe نام جغرافی دان ایرانی در قرن سوم خردمند Kherad-mand عاقل ، ‌دانا ، هوشیار ، دانشمند ، خداوند خردور Kherad-var دارای خرد خردیار Kherad-yār یاور و هم داستان درایت وعقل خرسند Khor-sand راضی ، خشنود ، قانع ، شادمان خرشاد Khor-shād خورشید خرم Khor-ram شاد و خندان ، شاداب ، سرزنده خرم چهر Khor-ram-chehr گشاده رو ، بانویی که چهره خندان دارد خرم شاد Khor-ram-shād مسرور ، شاد ، خرم ، بسیار شاد ، خوشحال خرم ناز Khor-ram-nāz آن که دارای ناز و مسرور و خوشحال است خرمداد Khor-ram-dād بخشنده شادی خرمدخت Khor-ram-dokht دختر خنده رو و با نشاط خرمدل Khor-ram-del  خوشدل ، شادان خزروان Khaz-ravān دریای خزر ، نام سردار بهرام چوبینه خسرو Khosrow نیک نام ، ‌ملک ، پادشاه ، نیک شهرت خشایار Kashāyār نیرومند ، دلیر ، پسر داریوش از آتوسا خشنود Khosh-nood راضی ، شادمان ، قانع خضر Khezr سرسبزی ، نام پیامبری افسانه ای که به آب حیات دست یافت خطیب Khatib خطبه خوان ، سخنران ، ناطق ، سخنور خطیر Khatir بزرگ ، عظیم ، ارجمند، با قدر خلیل Khalil دوست مخلص ، لقب حضرت ابراهیم ( ع) ، یار صادق خلیل الله Khalil-ol-lāh دوست مخلص پروردگار خندان Khan-dān خوشحال، متبسم ، شکوفا ، شکفته ، شکوفه کننده خندان چهر Khandan- chehr گشاده رو ، خندان رو خندان دخت Khandan-dokht دختر خنده رو خنشا Khanshā مبارک ، خجسته ، فرخنده خواجو Khā-joo آقا ، سرور کوچک ، ‌نام پلی در اصفهان ، نام شاعری کرمانی که بُقعه او در شیراز است خوبچهر Khoob-chehr زیبا ، خوب رو ، خوش سیما خورزاد Khor-zād مانند خورشید زائیده شده ، نورانی خورشید Khor-shid آفتاب ، تابان ، مهر ، شمس ، نوعی اسب، روز یازدهم هر ماه شمسی خورشید بانو Khorshid-bānoo بانوی همچون خورشید نورانی خورشید چهر Khorshid-chehr گشاده رو، زیبا ، نام کوچک ترین فرزند زردشت خورشید فر Khorshid-far دارای شکوه و جلال خورشید خورشید مهر Khorshid-mehr آفتاب ، ‌دارای مهر ومحبت خورشید خورنگ Khorang مانند خورشید ، خورشید رنگ خوروش Khor-vash تابناک ، ‌خورشیدرو ، تابنده ، خورشیدوش ، زیباروی خوش چهر Khosh-chehr خوشگل ، خنده رو، خوش چهره خوش چهره Khosh-cheh-re خوشرو ، خوش چهره خوشاب Khooshāb سیراب ، آبدار، تر و تازه خوشدل Khosh-del شاد ، خوشحال ، مسرور ، مشعوف ، شادمان خوشرو Khosh-roo خنده رو ، خوشگل ، خوش صورت خوشروز Khosh-rooz آنکه روزگارش بر وفق مراد است خوشکام Khosh-kām کامروا ، به کام رسیده خوشنام Khosh-nām کسی که به نام نیک معروف باشد ، نیکنام خوشنوا Khosh-navā خوش آواز ، ‌خوش صدا ، خوش نغمه خوشیار Khosh-yār یار نیکو خیام Khay-yām خیمه فروش ، شاعر و حکیم و ریاضی دان معروف ایران خیر اندیش Kheyr-andish خوب فکر ، خیرخواه خیرالدین Khayr-ed-din باعث برکت دین خیرالله Khayr-ol-lāh لطف و مرحمت خداوند ، نیکویی خدا خیرالنساء‌ Khayr-on-nesā' بهترین زنان ، لقب حضرت فاطمه ( ع ) خیری Khey-ri گل همیشه بهار خیزران Kheyzarān نوعی نی انعطاف پذیر مغزدار ، نام مادرحضرت امام محمد تقی ( ع )