روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

نام های ایرانی-ب

نامهای ایرانی که با حرف "ب" شروع میشوند


 
نام تلفظ معنی
بابک Bābak پرورنده ، استوار، پرورش دهنده و تربیت کننده
باران Bārān قطره های آب حاصل از سرد شدن بخار موجود در هوا
باربد Bār-bad نام مطرب خسرو پرویز، پرده دار، رئیس تشریفات
باربک Bār-bak به معنی امیراعظم که هر وقت خواهد به درگاه پادشاه بار یابد
بارج Bāraj ملاح ماهر
بازیار Bāzyār بازدار، برزگر، زارع، صیاد
باقر Bāgher لقب امام پنجم (ع) ، گشاینده ، وسعت دهنده
بالوایه Bālvāye پرستو ، پرستوک
بامداد Bām-dād آفریده ، فروغ ، سپیده دم ، بخشیده روشنایی
بامشاد Bāmshād نام نوازنده نامی روزگار ساسانیان
بامهر Bāmehr مهربان ، بامحبت
بامی Bāmi روشن ، درخشان
بامی دخت Bāmi-dokht دختر روشن روان
بامی رخ Bāmi-rokh روشن چهر
بامین Bāmin روشن ، درخشان ،نورانی
باناز Bānāz صاحب ناز ، پُرناز ،  کنایه از وقار
بانبشن Bānbashan ملکه ، شاه زنان
بانو Bānoo خانم ، خاتون خانه
بانو فر Bānoo-far بانوی باشکوه
بانو فروغ Bānoo-foroogh بانوی نورانی
بانو گشسب Bānoo-ghoshasb نام دختر رستم و زن گیو ،  زن دلاور
بانو مهر Bānoo-mehr خانم بامحبت
بانو ناز Bānoo-nāz کنایه از زن و دختر فتان و عشوه گر
بانودخت Bānoo-dokht دختر بی بی
باهنر Bāhonar هنرمند
باوند Bāvand نام پسر قباد
باوه Bāveh نامی برای مردان در آئین زرتشت
بای نگین Bāynegin نام غلام بونصر مشکان
بایدار Bāydār نام پسر جُغتای پسر چنگیز خان مغول
بایرام Bāyrām عید ، جشن
بتول Batool پارسا ، پاکدامن ، لقب حضرت فاطمه زهرا (ع)
بتیس Betis نام نگهبان شهره غزه که در برابر اسکندر مقاومت شدید کرد
بتیل Betil لقب حضرت مریم یعنی زن عابد
بختیار Bakhtiyār نیک اختر ، بااقبال ، سعید ، سعادتمند
بخرد Bekh-rad باخرد ، خردمند
بخشایش Bakh-shāyesh گذشت از جرم و گناه و تقصیر
بخشنده Bakh-shande عطا کننده
بخشی Bakh-shi دانشمند ، روحانی
بخشین Bakh-shin بخشیدن ، آمرزیدن
بدخش Badakhsh معدن و کوهی غنی از لعل و جواهر
بدخشان Badakh-shan نام پدر سلمان فارسی ، ناحیه ای در ترکستان که لعل آن مشهور است
بدر Badr ماه تمام و کامل ، چاهی میان مکه و مدینه
بدر منیر Badre-monir ماه درخشنده
بدر نساء Badre-nesā' ماه زنان ، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
بدرالجمال Badr-oj-jamāl زن ماه سیما
بدرالجهان Badr-oj-jahān ماه تمام جهان
بدرالزمان Badroz-zāmān ماه تمام و کامل ، زیبا دوران
بدرالسادات Badr-os-sādāt ماه تمام سادات
بدرام Badrām خوش و خرم
بدری Badri منسوب به بدر ، مجازاً  زن زیبا رو، روشن چهره
بدریه Badriye مؤنث بدری
برادر Barādar داداش ، اخوی
براز Barāz زیبایی، آراستگی ، نام طایفه ای از ایلات کُرد ایران
برازا Barāzā متناسب ، برازنده ، زیبا
برازان Barāzān زیبایان
برازک Barāzak زیبای کوچک
برازمهر Barāz-mehr برازنده به محبت
برازنده Barāzande سزاوار ، درخور
برازین Barāzin برازان ، زیبایان
برانوش Barā-noosh نام پهلوانی رومی که اسیر شاپور شد
برجیس Ber-jis سیاره مشتری ، زئوس
بردیا Bardiyā نام پسر کوروش که کمبوجیه او را پنهانی کُشت
برز Barz کشت و کار، عمل
برزآفرین Borzāfarin قامت آفرین
برزام Brazām نام نیای مانی نقاش معروف ایران
برزگر Barzegar دهقان ، فلاح ، زارع
برزم Barzam ناز و کرشمه
برزمن Barzman بلند منش و با همت
برزمهر Barz-mehr شکوه و عظمت دوستی و محبت
برزو Borzoo بلند بالا ،  باشکوه و بزرگی
برزویه Borzooye بلند بالا ، پزشک مخصوص انوشیروان که کلیله و دمنه را از هند آورد
برزین Barzin بلند بالا ، آتش ، آذر
برزین داد Barzin-dād یکی از سرداران هخامنشی ، بلند فره
برسا Barsā دلیر گونه ، نیرومند
برسادخت Barsā-dokht دختر دلیر و نیرومند
برسادیس Barsā-dis دلاور گونه ، مانند دلیران
برشاء Barshā' لقب مادر ذهل و قیس و سیتان پسران ثعلبه
برشام Barshām تیز و پیوسته نگریستن
برفانک Barfānak پرنده کوچک صحرایی
برفین Barfin چون برف سفید
برکت Barekat خیر، سعادت
برکیارق Barkiāragh نام فرزند ملکشاه سلجوقی
برگ گل Barge-gol گلبرگ ، کنایه از ظرافت است
برگزیده Bargozide انتخاب شده ، گل سرسبد ، چشم و چراغ
برلیان Bereliān الماس تراش داده شده
برمند Barmand صاحب حاصل
بُرنا Bornā جوان و شاداب ، کامیاب ،ظریف
برنا دل Bornā-del جوان دل
برنابا Barnābā پیرو وعظ و نصیحت
برنادخت Bornā-dokht دختر جوان توانا و خوب
برومند Boroo-mand دارای بَر ، صاحب نفع ، کامیاب ، سودمند ، باثمر
بریدخت Bari-dokht دختر پاک ،  بی گناه
برین Barin نام آتشکده ، باد صبا ، بلندترین
برین فر Barin-far شکوه ابدی
برین مهر Barin-mehr محبت جاودانه
بزرگ Bozorg کلان ، کبیر،جلال
بزرگ امید Bozorg-omid مربی پسر انوشیروان و از دانشمندان عهد ساسانی
بزرگ فر Bozorg-far دارای فر و بزرگی
بزرگمهر Bozorg-mehr نام وزیر دانشمند انوشیروان ، دارای مهر و محبت بسیار
بزم آرا Bazm-ārā آراینده بزم و مجلس
بزم افروز Bazm-afrooz مجلس افروز
بزم عالم Bazm-ālam مهمانی عالم
بستام Bastām قاتل پدر خسرو پرویز که به وسیله گردویه کشته شد
بستان Bostān گلزار ، گلستان ، باغ
بستان چهر Bostān-chehr آنکه رویی چون بستان دارد
بستانه Bostāne بستان کوچک
بسطام Bastām نام دایی خسروپرویز، نام شهری در شش کیلومتری شاهرود
بشارت Beshārat خبر خوش ،  مژده
بشوتن Bashootan نام برادر اسفند یار
بشیر Bashir بشارت دهنده ، مژده دهنده ، یکی از نام های خدای تعالی
بقا Baghā دوام ، همیشگی
بکتاش Bak-tāsh بزرگ قوم ، بزرگ خانواده ، نام یکی از پادشاهان خوارزم
بلال Balāl مؤذن حضرت رسول اکرم (ص)
بلبل Bol-bol هزار دستان ، مرغ خوش نوا
بلقیس Bel-gheys نام ملکه سبا و همسر سلیمان نبی
بلور Boloor آبگینه صاف و شفاف
بلورین Boloorin منسوب به بلور، بلوری
بلوش Baloosh میوه تمشک
بلوهر Baloohar نام زاهدی بود که بوذاسف شاهزاده هندی را هدایت کرد
بلیان Balyān نام حضرت پیامبر ( ع)
بلیلا Balilā نامی برای حضرت امیر در انجیل
بناز Benāz ناز پرورده ، ظریف
بنان Banān سرانگشتان ، باغچه سبز و خرم
بنجامین Benjāmin ضامن ، کفیل
بنفشه Banaf-she گیاهی از تیره کوکناریان
بنیامین Ben-yāmin آخرین فرزند حضرت یعقوب ،  ضامن
به آئین Beh-a'in آئین خوب و نیکو
به آذین Beh-āzin خوش ترین آرایش و بهترین زینت
به آرا Beh-ārā نیکو آرایش شده
به آفرید Beh-āfarid آفریده نیکو
به آفرین Beh-āfarin بهترین ستایش
به بن Beh-bon نیکو اصل و نسب
به روان Beh-ravān روان شاد
به گو Beh-goo خوش گفتار
بهادر Bahādor دلاور ، پهلوان ، شجاع و دلیر به کمال
بهادران Bahādorān منسوب به بهادر
بهار Bahār فصل اول شمسی ، زیبایی ، شکوفه ، گل
بهاران Bahārān هنگام بهار، فصل بهار
بهاراندام Bahār-andām خوش اندام ، متناسب
بهاربانو Bahār-bānoo بانوی جوان و زیبا
بهاردخت Bahār-dokht دختری چون بهار زیبا و باطراوت
بهارک Bahārak بهار کوچک
بهاره Bahāre جوان و تر و تازه
بهامد Bahāmad بهترین پیشامد
بهامین Bahāmin فصل بهار
بهان Behān خوبان ، نیکان
بهاندخت Behān-dokht دختر خوبان
بهانفر Behān-far با فـّر و شکوه ، خوبان و نیکان
بهانه Bahāne عذر نابجا ،  دستاویز
بهاور Behāvar قیمتی ، گرانبها ، ارزشمند
بهبازو Beh-bāzoo نیرومند ، خوش بازو
بهبد Beh-bod پاسدار بهی و نیکی
بهبود Beh-bood تندرستی ، سلامتی ،بهتری
بهبین Beh-bin خوشبین
بهپور Beh-poor یکی از سرداران گرشاسب
بهتاب Beh-tāb خوش سیما
بهتاش Beh-tāsh خوب مانند
بهتام Beh-tām بسیار زیبا
بهترین Beh-tārin زیباترین ، جوانترین
بهتن Beh-tan خوش اندام
بهجت Beh-jat تازگی و خرمی ، شادابی ، شادمانی
بهداد Beh-dād بهترین داده ، نیک آفریده شده ، در کمال عدل و داد
بهدخت Beh-dokht دختر نیکو
بهدل Beh-del  خوش قلب
بهدیس Beh-dis نیک ، خوشرنگ ، زیبا
بهدین Beh-din دین نیک ، پیرو دین زرتشت
بهراد Beh-rād جوانمرد نیکو ، نیکی بخش
بهرار Beh-rār خوش باطن
بهرام Bah-rām فتح و پیروزی ، پیروزمند ، نام چند تن از شاهان ساسانی
بهرامن Bahrāman یاقوت سرخ ، پارچه ابریشمی
بهرامه Bahrāme بید مشک ، ابریشم ،جامه سبز
بهرخ Beh-rokh خوب چهره ، نکوروی ،خوشگل ، جمیل
بهرنگ Beh-rang خوشرنگ ، نامی برای مردان در زمان ساسانی
بهره مند Bahre-mand کامیاب ، متمتع
بهره ور Bahre-var کامیاب ، نیک بخت
بهرو Beh-roo خورو
بهروان Beh-ravān دارای روان سالم ، نیک روان
بهروز Beh-rooz خوشبخت ، بهترین روز،خوش اختر
بهروش Beh-ravesh دارای روش و راه نیکو
بهزاد Beh-zād اصیل ، خوش نژاد ، نیکو تبار
بهسا Beh-sā نیک ، مانند خوبان
بهسان Beh-sān مانند خوب
بهستان Behes-tān جای نیکان
بهسود Beh-sood خوش آسودن
بهشاد Beh-shād بهترین شادی
بهشت Behesht فردوس ، جفت
بهشت چهر Behesht-chehr دارای چهره ای بهشتی ،  بهشتی خصال
بهشته Beheshte بهتر ، دنیای بهتر
بهشید Beh-shid نورانی ، بهترین فروغ و روشنایی ، تابناک
بهفر Beh-far شکوهمند ، دارای فر و شکوه ، خوب
بهفروز Beh-forooz نکونور
بهک Behak زیبای کوچک
بهکام Beh-kām بهترین آرزو
بهگل Beh-gol گل زیبا ،  کنایه از زیبا وزیباروی
بهلول Boh-lool مرد خنده رو ،  بزرگ قوم ،  مرد بسیار خند
بهمرد Beh-mard نکو مرد ، مرد نیکو
بهمن Bah-man راست گفتار ، راست کردار
بهمن چهر Bahman-chehr روی و رخسار نیکو
بهمن زاد Bahman-zād زاده شده در بهمن
بهمنش Behmanesh دارای منش و اندیشه خوب ، نیکو سرشت ،  نیک منش
بهمنیار Bahman-yār یار و همراه بهمن ، از شاگردان ابوعلی سینا، دوست و یاور نیک منش
بهناد Beh-nād نیک نژاد ، اصیل
بهناز Beh-nāz عشوه گر، ملوس ،خوش ناز وادا
بهنام Beh-nām خوشنام ، نیک نام
بهنود Beh-nood نام پادشاهان هند
بهنوش Beh-noosh گوارا ، عسل نیکو ، بهترین نوشدارو ، نیکو نوشنده
بهنیا Beh-niyā دارای اصل و نسب ، والا تبار ، نیکو تبار
بهوند Beh-vand با اصل و نسب
بهی Behi نیکو ، زیبا ، بهتری
بهی دخت Behi-dokht دختر نیک
بهیار Beh-yār بهترین دوست و همراه
بهین Behin منتخب ، خوب ترین، برگزیده ، نیکوترین
بهین داد Behin-dād نیکوترین بخشش وعطیه
بهین دخت Behin-dokht بهترین دختر ، نیکوترین دختر
بهین مهر Behin-mehr نیکوترین محبت و مهر
بهینه Behine گزیده و انتخاب شده ، بهترین
بوتیمار Bootimār نام مرغی است که او را غم خورک می گویند
بوذر جمهر Boozar-jomehr بزرگمهر ، وزیر دانا و خردمند انوشیروان
بوران Boorān سرخ ، سرمای سخت
بوران دخت Boorān-dokht دختر زیبای سرخ چهره ، نام دختر خسرو پرویز
بورژک Boor-zhak سفره دار ، اردشیر دوم
بورمند Boor-mand گیاهی است  خوشبو
بوریا Booriyā حصیر، زیرانداز
بوستان Boostān باغ دارای گلهای رنگارنگ
بوستانه Boostāne بوستان کوچک
بوعلی Boo-āli نام حکیم و دانشمند ایرانی
بوگدار Boogdār گندم
بویا Booyā خوشبو و بوی خوش ، معطر ، دارای بو
بویه Booye آرزومندی ، نیای آل بویه
بی بی Bibi خاتون ، بانوی محترم
بی نظیر Bi-nazir بی مانند ، بی همتا
بیان Bayān شرح ، تفسیر
بیباک Bibāk شجاع ، دلاور
بیتا Bitā یکتا ، بی مانند
بیتا دخت Bitā-dokht دختری بی مانند
بید گل Bid-gol نوعی گیاه
بیدار Bidār آگاه ، هوشیار،آهنگی در موسیقی
بیداربخت Bidār-bakht صاحب بخت بیدار
بیدخت Bidokht ستاره زهره ، هوشیاربخت
بیدل Bi-del عاشق ، شیدا ، بی صبر ، کم جرئت
بیژن Bi-zhan جنگجو ، نام پهلوان ایرانی
بیگم Baygom/Beygom ملکه مادر ، زن ارجمند
بینا Binā بصیر ، بیننده ، دیده ور
بینا دخت Binā-dokht دختر آگاه و هوشیار
بینش Binesh بصیرت ، بینایی ، آگاهی
بیوسا Bioosā منتظر ، امیدوار ، طماع
بیوک Boyook بزرگ ، مهتر
بیوگ Boyoog عروس ، ویوگ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد