روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

نام های ایرانی-ا


نامهای ایرانی که با حرف "ا" شروع میشوند

 
نام تلفظ معنی
اباذر Abā-zar یکی از صحابه رسول اکرم که در صداقت گفتار زبانزد بود
ابراهیم Eb-rāhim نام پیغمبری که به خلیل الله معروف است، نام سوره چهاردهم قرآن
ابریشم Abrisham لطیف و ظریف ، جاده ای باستانی در ایران که به چین ختم شود.
ابوالفضل Abol-fazl کنیه برادر امام حسین ( ع ) ، پدر فضل ، خداوند هنر
ابوالقاسم Abol-ghāsem کنیه حضرت رسول ، پدر قاسم
ابوذر Aboo-zar یکی از صحابه حضرت رسول ( ص )
ابوطالب Aboo-tāleb عموی پیامبر ، پدر امام علی ( ع )
اپرنگ Aprang نام یکی از پسران سام
اتابخت Atābakht نام پسر پادشاهقسان
اتابک Atābak نگه دارنده ، پدربزرگ ، ادب آموزنده ، وزیر شاه ، مربی کودک
احترام Eh-terām بزرگداشت ، گرامی داشتن ، حرمت داشتن ، شکوه
احد Ahad یگانه، یکتا ، یکی از نام های خدای تعالی
اِحدی Eh-dā یکتا، یگانه
احرار Ah-rār آزادگان ، حُـّران
احسان Eh-sān نیکی و نیکوکاری ، بخشش ، خوبی
احسان الله Ehsān-ol-lāh بخشش خدا
اَحسَن Ah-san نیکوتر
احصا Eh-sā نام مادر الیاس جد هفتم حضرت رسول ( ص )
احمد Ahmad ستوده تر ، پسندیده تر ، لقب پیامبر اسلام
احور Ahvar سیاه چشم مانند آهو
اختر Akh-tar ستاره ، کوکب ، طالع و بخت ، نام فرشته ی موکل کره زمین
اختر افروز Akhtar-afrooz خوشبخت کننده ، مساعد ، یاری کننده
اخترنیک Akhtar-nik بخت نیک ، اختر سعد ، فال نیک
اخگر Akh-gar پاره آتش
ادریس Edris نام یکی از پیغمبران بنی اسرائیل ، به جهت تدریس بسیار به این نام مشهور شد
ادیب Adib زیرک ، هوشیار ، با ادب ، با فرهنگ ، هنرمند
ادیبه Adibe مؤنث ادیب، زن با فرهنگ
اَران Arān نام آذربایجان شمالی در عهد باستان
اربخش Arbakhsh یکی از امرای ملکشاه سلجوقی
ارتا Artā فرزند هیستاسپ هخامنشی ، راستگو ، درستی ، تقدیس
ارتاک Artāk سریع ، تندرو
ارتنگ Artang نام کتاب اشکانی مانی
ارج Arj ارزش ، بها
ارجاسب Arjāsb پادشاه توران که به دست اسفندیار کشته شد ، دارنده اسب گرانبها
ارجاوند Arjā-vand قیمتی، ارزشمند
ارجمند Arjomand گرامی ،عزیز ، بلند مرتبه ، باارزش ، صاحب قدر و منزلت
اَرَد Arad خیر و برکت، فرشته نگهبان ثروت
اردا Ardā درستی ، راستی ، پاکی
اردافر Ardā-far کسی که در درستکاری مشهور باشد
ارداوند Ardā-vand مقدس ، پاکدامن
ارداک Ardāk درستی ، پاکی
اردشیر Ardeshir پادشاه بزرگ ساسانی ، نام موبدی در هندوستان
اردلان Ardalān نام طایف های از ایالات کُردان که در سنندج مسکن دارند
اردوان Ardavān نام پادشاهان اشکانی ، پاسدار راستی و درستی
اردوند Ard-vand پاک دامن و مقدس
اردکام Ardakām کام مقدس ، کام پاک
اردیبهشت Ordi-behesht ماه دوم از سال شمسی ، بهترین راستی و پاکی
ارزنده Arzande دارای ارزش، ارزشمند
ارژن Arzhan شیر ، نوعی درخت بادام کوهی
ارژنگ Arzhang نام پهلوان تورانی ، نام کتاب مذهبی مانی ، زینت ، آرایش
ارس Aras رودی در آذربایجان ، نام دختران ارامنه
ارسطو Arastoo حکیم یونانی و مربی اسکندر کبیر ، ملقب به معلم اول
ارسلان Arsalān شیر درنده، نام پهلوانی افسانه ای
ارش Arsh واحد اندازه گیری از آرنج تا سر انگشتان
ارشاد Ershād راهنمایی، هدایت ، رهبری
ارشاسب Arshāsb نام پدر داریوش اول
ارشام Arshām جد داریوش کبیر
ارشاویز Arshāviz نام هفتمین پادشاه اشکانی
ارشاک Arshāk مؤسس سلسله اشکانیان، دلیر، مرد قوی تن
ارشد Arshad رشیدتر ، بزرگ تر
ارشک Arashk پدر اردشیر و سر سلسله ساسانیان
ارشیا Arshiyā تخت و اورنگ شاهی
ارغوان Arghavān درختی با گل های پُر و زیبا ، نوعی گل سرخ
ارفش Arafsh یکی از پهلوانان گـَرشاسب نامه
ارم Eram باغی در بهشت ، نام پسر سام ، لقب قوم عاد
ارم بانو  Eram-bānoo دختر رستم
ارمغان Armaghān سوغات ، هدیه ، تحفه ، ره آورد
ارمند Armand آرام گرفته ،آرامیده
ارمنه Armane همسر بابک و مادر اردشیر
ارمیا Armiyā نام پیغمبری در بنی اسرائیل
ارنا Arnā نام درختی در جنگل های ایران
ارنواز Arnavāz آنکه سخنش نیکوست و رحمت به همراه دارد ، نام خواهر جمشید
اروند Arvand نام پدر مهراسب ، رودی در جنوب ایران بین عراق و ایران ، تند و تیز و چالاک
اروندست Arvandast پسر خسروپرویز که به دست برادر خود شیرویه کشته شد
ارکیده Orkide نوعی گل زینتی
اِری مینا Eriminā یکی از پادشاهان ماد
اریاط Aryāt نام سردار حبشی که کشور یمن را فتح کرد
اَریاک Aryāk آریایی، منسوب به نژاد آریا
اَریس Aris زیرک و هوشیار
اُرَینب Orainab خرگوش کوچک ماده، در عرب کنایه از زن زیبا و ظریف
ازد Azod نام فرشته ای در آیین زرتشت ، نام پدر جابر
ازرق Azragh به معنی نیلگون ، کبود ، آبی
ازل Azal ابتدا و آغاز نداشتن
ازهر Az-har روشن تر ، درخشان
ازهو Az-hoo زاهدتر ، پارساتر
اَزکی Azkā پرهیزکارتر ، پاکیزه تر
ازیدا Azidā معبدی در بابل قدیم که کورش دستور تعمیر آن را داد
اژدر Azh-dar مادر بزرگ ،اژدها
اِساره Esāre ستاره
اساک Esāk نام یکی از سرداران اشک سیزدهم
اسباط Asbāt جمع سبطُ ، پسران پسر ، فرزندانِ فرزند
اسپانتا Espāntā مقدس و قابل ستایش
اسپند Espand مقدس ، گیاهی خودرو با گل های سفید کوچک و دانه های ریز سیاه
اسپندان Espandān دانه ای است بسیار ریز ، خردل
استاد Ostād ماهر ، صاحب مهارت، حاذق
استان Ostān برادر اردشیر دوم ، پسر داریوش دوم
استاک Ostāk شاخی که تازه از درخت تاک روییده است
اَستر Aster  همسر خشایار شاه ملکه ایران ،ستاره
استوار Ostovār محکم و پابرجا ، پایدار ، معتمد ، امین
استوان Ostovān استوار ، محکم ،متین
اسحاق Es-hāgh پسر حضرت ابراهیم ( ص ) ، کهنه شدن و خشک شدن
اسد Asad شیر ،شیر بیشه ، خانه آفتاب
اسدالله Asadol-lāh شیرخدا ، یکی از القاب امام علی ( ع )
اسدان Asadān شیران درنده
اسده Asade شیر ماده
اسر Asar یکی از فرزندان یعقوب ( ص )
اسرار Asrār جمع سّر ، رازها
اسرافیل Esrāfil یکی از فرشتگان مقرب خداوند که مأمور دمیدن صور در روز رستاخیز است. او در شیپور خود می دمد و مردگان را زنده می کند
اسفار As-fār نام پسر شیرویه ، مسافرت ها ، کتاب های بزرگ
اسفند Esfand ماه دوازدهم از سال شمسی ایرانی
اسفندیار Esfandiyār نام پدر بهمن ، قهرمانی در شاهنامه ، آفریده پاک
اسلام Eslām گردن نهادن ،فرمان بردن
اسماء Asmā' نام همسر جعفر ابن ابیطالب ، نام ها ، جمع اسم
اسماعیل Esmā-`il نام پسر حضرت ابراهیم ( ص )
اشتیاق Eshtiyāgh آرزومندی ، میل شدید داشتن
اشک Ashk قطره آب چشم
اشکان Ash-kān نیای سر سلسه اشکانیان
اشکاوند Ashkāvand کوهی در سیستان ، از روستاهای اصفهان
اصغر As-ghar کوچکتر ، خردتر
اصلان Aslān شیر درنده
اصیل Asil صاحب اصل و نسب ، نجیب
اطلس Atlas پرنیان ، دیبا ، کتاب جغرافیا ، نام مِلک نهم
اطلس رخ Atlas-rokh آن که چهرهای لطیف دارد
اطلسی Atlasi گیاهی است زینتی از تیره بادمجانیان که گلهای شیپوری دارد
اطهر At-har طاهرتر ،پاکیزه تر
اطهره At-hare مؤنث اطهر ، پاکیزه تر
اعتصام E`-tesām پناهنده و متوسل شدن ، باز ایستادن از معصیت به امید لطف خدا
اعتضاد E`-tezād یاری کردن ، همراهی
اعتماد E`-temād تکیه کردن، اطمینان
اعظم A`-zam بزرگ تر ، بزرگوارتر ، عظیم تر
اعظم السادات A`zam-os-sādāt بزرگوارترین سادات
افتخار Ef-tekhār بالیدن ، فخر کردن ، سرافرازی
افتخار الملوک Eftekhār-ol-molook فخر پادشاهان
افخم Af-kham گرانمایه تر، بلند مرتبه تر
افخم السادات Afkham-os-sādāt بزرگوارترین سادات
افرا Afra آفرین ، درختی بزرگ شبیه درخت چنار با شاخ و برگ فراوان
افراخته Afrākh-te بلند کرده ، افراشته
افراز Afrāz بلندی ، منبر ، فراز ، قریب و نزدیک ، سرکش
افراسیاب Afrāsiyāb هولناک ، مخوف ، پادشاه معروف توران
افراشته Afrāshte بالا برده ، بلندکرده ، بلند ساخته
اَفراه Afrāh طعامی که برای زندانیان ترتیب دهند و میان آنان توزیع کنند
افرم Afram مردی است که مسجد جامعی در مصر بنا کرد
افرند Afrand حشمت ، جمال ، زیبایی
افرنگ Afrang اورنگ ، تخت پادشاهی
افروخته Afrookh-te شعله ور ، مشتعل، درخشان شده
افرود Afrood پایین، فرود
افروز Afrooz فروزان ، نورانی ، روشن
افروزان Afroozān تابان ، درخشان
افروزه Afrooze آتشگیره
افروشه Afrooshe نوعی حلوا که از آرد و عسل و زرده تخم مرغ سازند
افروغ Afroogh روشنایی دهنده ، فروغ
افژنگ Af-zhang زیبائی همچو اورنگ
افسا Afsā افسونگر، جادوگر
افسان Afsān آهن یا سنگی که با آن کارد و شمشیر را تیز کنند
افسانه Afsāne داستان یا حکایتی که خیال انگیز و غیر واقعی است ، سرگذشت
افسر Afsar تاج ، دیهیم ، یکی از درجه های ارتش
افسرالملوک Afsar-ol-molook تاج پادشاه
افسون Afsoon حیله ، مکر، سِحر و جادو ، تزویر
افسون دخت Afsoon-dokht کنایه از دختری که زیبایی او جادو کند
افشار Afshār افشردن ، شریک و رفیق ، معاون
افشان Afshān پراکنده ، گسترده، منتشر ، صفتی برای موی دلبر
افشانه Afshāne افشاننده ناز و محبت و گیسو
افشنگ Afshang شبنم ، ژاله
افشید Afshid روشنایی، نور ، پرتو
افشین Afshin سردار ایرانی خلیفه که بابک را دستگیر کرد
اُفق Ofogh کرانه، ناحیه
اقاقیا Aghāghiyā درختی با گل های سفید و صورتی
اقبال Egh-bāl بخت ، خوشبختی ، دوست ، شانس
اقدس Agh-das مقدس تر ، پاکیزه تر
اقدم Agh-dam مقدم تر ، قدیمی تر
اقلیما Eghlimā نام دختر حضرت آدم ( ع ) ، ریزه ی زر
اَقَوم Aghvam خوش قد و بالاتر، برپا داشته تر
الب ارسلان lbarsalānَََA برادرزاده و جانشین طغرل سلجوقی
البرز Alborz نام سلسله جبالی در شمال ایران ، نام پهلوانی افسانه ای
الفت Ol-fat دوستی ، همدمی ، خوگرفتن
الله داد Al-lāh-dād خداداد
الله کرم Al-lāh-karam کرم خداوندی
الله یار Al-lāh-yār کسی که خداوند یار اوست
اللهیار Al-lāh-yār دوست و یارخدا
الماس Almās سنگ قیمتی و زینتی ، گوهری گرانبها و نایاب
المیرا Elmirā نام شهری در ایالت نیویورک
المینا Elminā نام شهری در ساحل غربی آفریقا
اِلناز Elnāz دختری که در ناز سرآمد دختران ایل است
اِلنور Elnoor نور روشنایی
الهام Elhām در دل انداختن ، وحی و سروش ، ندای غیبی
اِلیاس Elyās یکی از چهار پیامبر جاوید یهود
ام البنین Om-mol-banin نام همسرعلی ( ع )
امجد Am-jad بزرگوارتر ، جوانمرد ، بزرگتر
امرالله Amrol-lāh فرمان خداوند
امل Amal امید ، آرزو
امید Omid آرزو ، اصل ، آرمان
امیده Omide مؤنث امید
امیدوار Omid-vār آرزومند ، متوقع، منتظر
امیر Amir فرمانده ، پادشاه، فرمانروا
امیرارسلان Amir-arsalān شیر درنده
امیراسعد Amir-as-`ad سعادتمندتر
امین Amin درستکار ، استوار، امانت دار ، لقب حضرت رسول (ص )
امین الدین Amin-ed-din مورد اعتماد دین و آیین
امین الله Amin-ol-lāh مورد اعتماد خداوند
امینا Aminā مورد اعتماد ، امانت دار
امینه Amine زن درستکار ، مورد اعتماد ، دختر امام حسین ( ع )
اِنسیه Ensiye مؤنث اِنسی، آدمی ، مردمی
انور Anvar نورانی تر، روشن تر ، بافروغ تر
انوش Anoosh بی مرگ ، جاودان ، پابرجا
انوش آزاد Anoosh-āzād نام فرزند کیخسرو
انوشا Anooshā مذهب و کیش زرتشتیان ، جاویدان ، راضی
انوشه Anooshe جاودان ، خوش و خرم ، گوارا
انوشک Anooshak جاودانه ، بی مرگ ، نام دختر مهرداد پادشاه اشکانی
انوشیروان Anooshiravān شادروان ، نام یکی از پادشاهان ساسانی ، صاحب روح جاوید
اَنیس Anis همدم ، مونس ، غمخوار
انیسه Anise مؤنث انیس، همدم
اهتمام Eh-temām کوشش ، همت ، دل بستن
اهدا Ehdā' بخشش ،هدیه دادن
اهور Ahoor سرور ، آقا ، مهمتر
اورنگ Ow-rang تخت فرمانروایی ، عقل و دانش
اوریا Ooriyā شعله خدا ، نام جد حضرت سلیمان
اوژن Ozhan انداختن ، افکندن ، شکست دهنده دشمن
اوس Oss دارنده چشمه ها ، آرزومند ، بااراده
اویس Oveis یکی از اصحاب حضرت رسول ( ص ) ، گرگ
اکبر Akbar بزرگ تر ، عظیم تر ، کبیر
اکرم Akram گرامی تر ، آزاده تر، کریم تر
اکرم السادات Akram-os-sādāt گرامی ترین سادات
ایثار Isār از خودگذشتگی ، بذل  و بخشش
ایران Irān منسوب به آریا ، نام سرزمین ما
ایران بانو Irān-bānoo بانوی ایرانی ، کنایه از ملکه
ایران چهر Irān-chehr رخساری که نشان نژاد آریا دارد
ایران دخت Irān-dokht دخترایرانی ، نام مادر حکیم ابوالقاسم فردوسی
ایرانشهر Irān-shahr نام شهری در استان سیستان و بلوچستان
ایرانفر Irān-far دارای فر وشکوه ایران
ایرانمهر Irān-mehr دارای مهر و محبت ایران
ایرانه Irāne منسوب به ایران ، ایرانی
ایرج Iraj نام پسر سوم فریدون که به دست برادران خود کشته شد
ایرسا Irsā سوسن آسمان گونه ، گل قوس و قزخ
ایزد Izad آفریدگار ،خدا
ایزد مهر Izad-mehr خدای خورشید
ایزدبخش Izad-bakhsh بخشش پروردگار
ایزدپناه Izad-panāh کسی که در پناه خداوند است
ایزدچهر Izad-chehr آن که چهرهای الهی و نورانی دارد
ایزدیار Izad-yār آن که خداوندیار اوست
ایلانا Iylānā درخت
ایلناز Ilnāz دختر زیبای ایل
ایماژ Imāzh تصویر هنری ، خیال
ایمان Imān اعتماد ، تصدیق ، گرایش ، اعتقاد داشتن
ایوب Ai-yoob برگشت به سوی خدا ، نام پیغمبری از بنی اسرائیل
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد