روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

روزگاران

کامل ترین مرجع دانلود فیلم های طنز بابک نهرین|جذاب ترین مطالب|تصاویرجالب وگوناگون|آپدیت روزانه نود32 nod32|اس ام اس وپیامک های جدید|عکس های بازیگران ایرانی وخارجی|دانلود فیلم و آهنگ جدید

نام های ایرانی-آ

نامهای ایرانی که با حرف "آ" شروع میشوند

 

نام تلفظ معنی

آئین

Ā-'in

روش، دین

آئینه

Ā-'i-ne

سطح صاف و صیقل یافته شیشه ، که تصویر را منعکس سازد

آبادیس

Ābādis

یکی از موبدان در عصر هخامنشیان، پزشک نامی در ایران باستان

آبان

Ābān

ایزد نگهبان آب ، ماه هشتم سال خورشیدی

آباندخت

Ābān-dokht

نام همسر دارا، شاهنشاه هخامنشی

آبتاب

Āb-tāb

درخشان ، مشعشع ،صاف چون آب زلال

آبتین

Ābtin

نام پدر فریدون ، صاحب گفتار و کردار نیک

آبدین

Ābdin

همیشه ، جاودانه

آبرخ

Āb-rokh

آبرو ، خوی ، اعتبار ، جاه

آبگون

Āb-goon

به رنگ آب ، مانند آب ، کنایه از هر چیز پاکی

آبگین

Āb-gin

آئینه ، مرآت ، آبگینه

آبگینه

Āb-gine

شیشه ، بلور ، الماس

آبنوس

Ābnoos

نام دختری در داستان ویس ورامین ، نام درختی است دارای چوب سیاه رنگ و پُر ارزش که بیشتر در نواحی آبنیک Abnikهند و ماداگاسکار می روید

آپادانا

Āpādānā

تالار بزرگ پادشاهان هخامنشی در تخت جمشید

آپریس

prisĀ

نام یکی از فرعونهای مصر همزمان با بُخت النصر

آترین

Āt-rin

نامی است که در سنگ نبشته های بیستون ثبت شده است

آتنا

Ātenā

ببخشای، عطا کن ، (الهه) مظهر اندیشه

آتوسا

Ātoosā

نام زنان عصرهخامنشی ، دختر کوروش اول

آتیلا

Ātilā

پادشاه قبیله هون که روم را به تصرف درآورد

آدریان

Ādriān

آدریانوس ، امپراطور روم که 21 سال سلطنت کرد

آدرین

Ādrian

نام یکی از بزرگان روم

آذر

Āzar

آتش ، نار ، اخگر ، ماه نهم از سال شمسی

آذر افروز

Āzar-afrooz

آتش افروز ، نام پسر مهرنوش و اسفندیار ، نام ققنوس پرنده افسانه ای

آذر رُخ

Āzar-rokh

نام شهری در شام

آذر سام

zar-sāmĀ

پهلوان مقدس و پاک

آذر فروغ

Āzar-foroogh

شراره آتش

آذربرزین

Āzar-barzin

یکی از سرداران هخامنشی در زمان داریوش ، نام پسر فرامرز پسر رستم

آذربهرام

Āzar-bahrām

نام آتشکده ای درعهد ساسانی، پسر آذرنوش

آذرپاد

Āzar-pād

ساتراپ آذربایجان در زمان داریوش سوم

آذرپناه

Āzar-panāh

یکی از ساتراپ های آذربایجان

آذرچهر

Āzar-chehr

آتشرخ ، دارای چهره آتشین

آذرخش

Āzarakhsh

برق، صاعقه

آذردُخت

Āzar-dokht

دختر آتش، دختر زیبا

آذرفر

Āzar-far

دارای فـّر و شکوه آتش ، نام یکی از بزرگان عهد هخامنش

آذرگل

Āzar-gol

نام گلی به رنگ سرخ شبیه به شقایق

آذرگون

Āzar-goon

گیاهی از تیره مرکبیان ، به رنگ آتش ،  گل همیشه بهار

آذرماه

Āzar-māh

ماه آذر، مجازاً زنی به زیبایی ماه  و درخشش آذر

آذرمهر

Āzar-mehr

موبدی در زمان قباد و آتشکده ای در عهد باستان

آذرمیدخت

Āzar-mi-dokht

دختر خسرو پرویز

آذرمینا

Āzar-minā

نام شخصی در زمان هخامنشیان که کارهای خارق العاده انجام می داده است

آذرنگ

Āzarang

به رنگ آتش ، درد و رنج ، نورانی ، محنت دشوار و سخت

آذرنوش

Āzar-noosh

نام آتشکده دوم از جمله هفت آتشکده ی فارسیان ، نام پسر اسفندیار

آذرهمایون

Āzar-homāyoon

زنی ساحره از نژاد سام

آذروان

Āzar-vān

پیشوا  و نگهبان و نگهدارنده آتشکده

آذریار

Āzar-yār

نگهبان و نگهدار آتش در آتشکده

آذریاس

Āzar-yās

گلی معطر ، یاس آتشین

آذرین

Āzarin

آتشین، گل بابونه، آتش بن ، سرخ گونه

آذن

Āzen

به معنی دربان و حاجب

آذین

Āzin

تزیین ، آرایش ، زیور ، نام فرمانده لشکر بابک خرمدین

آذین دخت

Āzin-dokht

کنایه از دختر شایسته ، دختری که وجودش موجب آرایش و ارج دیگران است

آذین فر

Āzin-far

باشکوه  و زیبایی آرایش شده ، تزیین شده

آرا

Ārā

آراینده ، نام پادشاهی در ارمنستان ، آرایش

آرازش

Ārāzesh

صدقه ، انفاق در راه خدا

آراسته

Ārāste

مزین ، منظم ، مرتب ، آماده ، مهیا

آرام

Ārām

آرامش ، ثبات ، استراحت ، آشتی ، وقار ، سکون ، نام فرزند سام بن نوح

آرام بخت

Ārām-bakht

باثبات و آرام ، بخت و اقبال

آرام بُن

Ārām-bon

خونسرد و آرام

آرامجو

Ārām-joo

جوینده آرامش ، آرامش طلب

آرامدخت

Ārām-dokht

دختر آرام و سازگار

آرامش

Ārāmesh

سکون ، فراغت ، راحت ، صلح ، ایمنی

آرامی

Ārāmi

نام شاهزاده ای که با سمیرامیس جنگ کرد و کشته شد

آرامیان

Ārāmiyān

پنجمین پسر سامبن نوح ، ساکن سوریه و بین النهرین

آران

Ārān

نام مرکز کویراست به کاشان، آرنج ، یکی از اُمرای آذربایجان در عهد باستان

آراک

Ārāk

جزیره

آرتا

Ārtā

مقدس، پاک

آرتاباز

Ārtā-bāz

فرمانده گردونه های کوروش

آرتان

Ār-tān

پدر همسر داریوش

آرتمن

Ārteman

برادر خشایار شاه

آرتمیس

Ārtemis

فرمانده نیروی دریایی خشایار شاه در جنگ سالامین ، دیانا

آرتین

Ārtin

هشتمین پادشاه ماد

آردخت

Ār-dokht

دختر آراینده ، مشاطه گر

آردین

Ārdin

منسوب به آرد ، از آرد ، آلوده به آرد

آرزم

Ārazm

جنگ ، کارزار

آرزو

Ārezoo

مراد ، خواهش ، خواسته ، تمنا ، کام ، دختر ماهیار که بهرام گور او را به همسری گرفت

آرسته

Āraste

مخفف آراسته، مزیّن

آرسیما

Ārsimā

سفیر داریوش سوم به سوی اسکندر

آرش

Ārash

کمانگیرمعروف ، جد اعلای اشکانیان ، تابان ، درخشان

آرشا

Ārshā

زور ، توان ، قدرت ، نیرو

آرشام

Ārshām

جد داریوش بزرگ ، مرد نیرومند ، پُرتوان

آرشاویز

Ārshāviz

مرد مقدس ، فرهاد چهارم هفتمین پادشاه اشکانی

آرشک

Ārshak

ارشک ، بنیانگزار اشکانیان

آرمان

Ārmān

آرزو، امید ،حسرت، هدف

آرماندخت

Ārmān-dokht

دختری که دیدارش آرزوی قلبی دیگران است

آرماندیس

Ārmāndis

مانند آرزو ، آرزوگونه

آرمین

Ārmin

نام پسر بزرگ کیقباد ، آرزو

آرمین دخت

Ārmin-dokht

نام یکی ازشاهزاده خانم های باستان، دختر آرزو

آرمینه

Ārmine

نام دختران در ارمنستان

آرنگ

Ārang

رنگین ، آرنج ، مکر ، فریب و حیله

آروند

Ār-vand

فـّر ، شکوه ، زیبایی ، شوکت

آروین

Ārvin

تجربه، آزمایش ، آزمون

آریا

Āryā

ایالات قدیم ایران که امروز مشتمل بر خراسان شرقی و سیستان است ، آزاده ، نجیب ، نژاد اصلی ایرانیان ، اصیل ، بادوست ، باوفا

آریا برزین

Āryā-barzin

برادرزاده داریوش بزرگ ، یکی از سپهسالاران ایران در زمان هخامنشی

آریا چهر

Āryā-chehr

دختری که چهره اش نشان دهنده نژاد آریایی است

آریا دخت

Āryā-dokht

دختر آریایی

آریاراد

Āryā-rād

آریایی شجاع

آریاز

Āryāz

رهنما و رهبر

آریافر

Āryā-far

دارای فـّر و شکوه آریایی

آریاگل

Āryā-gol

نجیب زاده

آریامنش

Āryā-manesh

نام پسر داریوش کبیر، دارای خلق و خوی آریایی

آریان

Āryān

منسوب به آریا ، نام دختر مینوس پادشاه اساطیری یونان

آریانا

Āryānā

منسوب به آریا ، آریایی

آریاند

Āryānd

فرماندار کمبوجیه در مصر

آرین

Ārian

آریایی

آرین راد

Ārian-rād

آریایی شجاع ، نام پسر اردشیر دوم

آریو برزن

Āryo-barzan

یکی از سرداران داریوش سوم

آزاد

Āzād

تندرست ، سالم ازدد ، نام نوعی ماهی بزرگ و لذیذ در دریای خزر، سربلند ،  وارسته

آزاد بر

Āzād-bar

قریه ای از لورا و شهرستانک در منطقه تهران

آزاد مهر

Āzād-mehr

پسر سلطان ابراهیم غزنوی

آزادان

Āzādān

جمع آزاد ، نامقریه ای نزدیک اصفهان

آزادبخت

Āzād-bakht

دارای بخت و اقبال آزاد

آزادچهر

Āzād-chehr

خوشرو ، دارای نژاد آزاد ، نام پسر ابراهیم غزنوی

آزاددخت

Āzād-dokht

دختر آزاده و رها، همسر شاپور اول ساسانی

آزاده

Āzāde

رها ، آزاد ، نام مادر گشتاسب ، نجیب ، اصیل

آزادی

Āzādi

نامی رایج در پارسی دری ، رهایی

آزر

Āzar

نام پدر ابراهیم (ع )

آزرپاد

Āzar-pād

نگهبان آتش

آزرم

Āzarm

شرم و مهر و محبت ، عزت

آزرم چهر

Āzarm-chehr

با چهره متفکر

آزرم دخت

Āzarm-dokht

دختر مهربان ، بامحبت و سالم

آزرمان

Āzarmān

همیشه جوان

آزرمجو

Āzarm-joo

جوینده آزرم ، با شرم و حیا

آزرمیدخت

Āzarmidokht

دختر شرمگین و باحیا ، دختر پرویز بن هرمز بن انوشیروان

آزرمین

Āzarmin

شرمگین و باحیا

آزرمینه

Āzarmine

زن با حیا

آزرون

Āzaroon

پاک و مقدس

آسابانو

Āsā-bānoo

بانوی باوقار،نام یکی از بانوان اساطیری

آسادخت

Āsā-dokht

دختر باوقار

آساره

Āsāre

ستاره

آسانا

Āsānā

بی رنج و تعب ، دختر زیباروی

آسایش

Āsāyesh

راحت ، استراحت ، آسودگی ، فراخ

آسمان

Āsemān

فرشته موکل بر امور و مصالح آسمان روز ، فضایی که در اطراف کره زمین وجود دارد، نام کوهی درجنوب ایران

آسوده

Āsoode

فارغ یافته ، آرمیده ، تسکین یافته ، خوش و مسرور

آسیا

Āsyā

آسیه

آسیه

Āsiye

نام همسر فرعون که موسی( ع ) را پرورش داد،  زن اندوهگین ، مؤنث آسی

آشنا

Āshenā

یار و دوست ، همصحبت

آشیان

Āshiyān

لانه حیوانات ، خانه ، طبقه و مرتبه

آصال

Āsāl

شبانگاه ، نزدیک غروب

آصف

Āsef

پسر برخیا ، نام دبیر حضرت سلیمان پیامبر

آصفه

Āsefe

مؤنث آصف ، مجازاً زن خردمند و دانا

آغا

Āghā

بیگم ، خانم ، خاتون ، بی بی

آفاق

Āfāgh

جمع اُفق ، اطراف ، کشورها ، کرانه های آسمان ، جهان

آفتاب

Āf-tāb

پرتو و روشنی خورشید ، گرمی و روشنایی ، فروغ

آفتاب روی

Āftāb-rooy

آن که چهره اش مانند آفتاب باشد ، خوشگل ، زیبا

آفرنگ

Āf-rang

 حشمت ، جلال ، زیبایی

آفریده

Āfaride

خلق شده، مخلوق

آفرین

Āfarin

شادباش ، کلمه تحسین ، ستایش ، دعای نیک

آقاسی

Āghāsi

بزرگ ، مهتر ، رئیس غلامان

آگاه

Āgāh

هوشیار ، زیرک ، مطلع ، باخبر ، واقف

آلا

Ālā

سرخ کمرنگ، پشت گـُلی

آلاله

Ālāle

لاله سرخ، شقایق

آمال

Āmāl

جمع امل ، آرزوها ، امیدها

آمنه

Āmane

مادر حضرت محمد (ص ) ، پشته هیزم

آموده

Āmoode

لعل، مروارید به رشته کشیده ، آراسته ، پرده

آمون

Āmoon

لبریز ، مملو ، رود جیحون

آمین

Āmin

اجابت کردن ، پذیرفتن

آمین

Āmin

بی خوف و ترس ، ایمن

آنا

Ānnā

مادر، دایه

آناهیتا

Ānāhitā

ستاره ناهید ، پاک، بی آلایش ، معصوم ، بی گناه

آناهید

Ānāhid

ناهید، آناهیتا

آنوشا

Ānooshā

نغمه، صدا، آهنگ

آنیس

Ānis

نامی برای زنان

آنیسه

Ānise

زن نیکو ، انس گیرنده و رام شده

آنیه

Āniye

ظروف، آبدانها

آهنگ

Āhang

قصد ، عزم ، عزیمت ، حمله ، صولت ، اراده

آهو

Āhoo

غزال ، غزاله ،عیب ، کنایه از چشم معشوق ، شاهد

آهودخت

Āhoo-dokht

دختری که چشمان زیبا چون آهو دارد

آوا

Āvā

آهنگ ، صدا ، نغمه ، بانگ

آورد جو

Āvard-joo

جنگجو، مبارز

آورد خو

Āvard-khoo

شرور

آونگ

Āvang

شبنم، ژاله

آویز

Āviz

گیاهی از تیره موردیها که گل آن به رنگ قرمز و به شکل زنگ است

آویزه

Āvize

گوشواره کردن ، بند گرفتن

آویژه

Āvizhe

خالص ، خاص ، معشوق ، پاکیزه

آویشن

Āvishan

نوعی گیاه خوشبو از تیره نعنایان، کنایه از گیسوی معشوقه

آیت

Āyat

نشان ، علامت ، معجزه

آیدا

Āydā

خوشحال ، شاد ، مانند ماه

آیدین

Āydin

شهری در جنوب شرقی ترکیه ، روشن ، تابناک

آیلی

Āyli

ماه دار، زیبا

آیلین

Āylin

نور و روشنایی

آیناز

Āynāz

نهایت زیبایی و جمال

آیه

Āye

نشان ، علامت ، هریک از جمله های قرآن

آیین

Āyin

روش، سنت، شریعت،آذین

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد