![]() |
روزگــاری است که من عاشق رخسار توام
بی جهت نیست که در کوچـه گرفتار توام
گفته بودی که طبیب دل بیـماری
پس طبیب دل من باش که بیمار توام
----------------------------------------
گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم
کـه دگر با تو از اینگونه خطاها نکنم
بوسه دادی چو برخاست لبت از لب من
توبـه کردم که دگر توبه بی جا نکنم
---------------------------------------
چه کسی میداند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی ، چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ، پیلـه ات را بگشا ، تو به اندازه یک دنیایی
----------------------------------------
رنگی به رنگ چشم سیاهت نمی رسد
شب می دود به مرز شباهت نمی رسد
من اشتباه کردم اگر ماه گفتمت
خورشیدهم به صورت ماهت نمی رسد
----------------------------------------