دیوار به جاى مانده از آوارم
دلتنگم و در خلوتم می بارم
هرشب که تـمام آسمان تاریک است
بیش ازهمه ی ستاره ها بیدارم
----------------------------------------
تو صمـیمی تر از آنی که دلم میپنداشت
دل تو با همه ی آینه ها نسبت داشت
تو همان ساده سرسبز نجیبی که خدا
در میان دل پاکت ،صدف آینه کاشت
----------------------------------------
رسم این شهر عجیب است ، بیا برگردیم
قصد این قوم فریب است ، بیا برگردیم
آن که یک روز دل به نگاهش دادیم
خنده اش سرد و غریب است ، بیا برگردیم
عشق ، بازیچه شهر است ولی در ده ما
دختر عشق ، نجیب است ، بیا برگردیم
----------------------------------------
نام تو را تا میبرم قلبم غریبی میکند
چشم انتظاری در دلم ، درد عجیبی میکند
----------------------------------------
من اگر کسی رو داشتم دیگه در به در نبودم
با غم غربت و اندوه دیگه همسفر نبودم
----------------------------------------
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا ای کرامت بهار
میرسد بهار و من بی شکوفه ام هنوز
آفتاب من بـتاب ، مهربان من بتاب
----------------------------------------
نوشتم حرف دل تا تو بخوانی
که چون دورم ز تو ، دردم بدانی
به غیر از تو کسی را من ندارم
تو را تا بی نهایت دوست دارم
----------------------------------------
کاش وقتی آسمان بارانی است
چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم
لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم
----------------------------------------
دود اگر بالا نشیند کسر شـان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیردگرچه او بالاتر است
----------------------------------------
به چه آید این دل من که کسی نگاه دارد
نه به درد آشنایی نه به دلی راه دارد.

سهشنبه 22 اسفندماه سال 1391 ساعت 23:10